تاریخ و فرهنگ مردم علودانی

 Aghudai - NP


        جایگاه تشکیلات اداری علودانی/ علاوالدینی در گذر تاریخ

شناخت جایگاه دقیق منطقه علودانی در ساختارهای اداری گذشته دشوار است. این امر به چند دلیل عمده بازمی‌گردد، از جمله:

۱ـ ساختار ملوک‌الطوایفی: در گذشته، هزارستان عمدتاً به صورت ملوک‌الطوایفی اداره می‌شد و ساختار اداری متمرکزی وجود نداشت.

۲ـ تحولات مستمر: نظام‌ها و تشکیلات اداری در افغانستان کنونی، از دوره احمد شاه ابدالی به بعد، دستخوش تغییرات و دگرگونی‌های بسیاری شده است. با توجه به این چالش‌ها، در این نوشتار، تلاش می‌کنیم تا جایگاه منطقه علودانی را در ساختار اداری و دولتی افغانستان، از دوره احمد شاه ابدالی تا دوره داودخان، بررسی و شناسایی کنیم.

( در دوران پادشاهی احمدشاه ابدالی، قلمرو حکومت به شکلی نظام‌مند و سازمان‌یافته تقسیم‌بندی شده بود. این ساختار شامل هشت ولایت بزرگ و چهارده حکومت اعلی بود که هر یک نقش مهمی در اداره مملکت ایفا می‌کردند.

ولایات: قندهار، هرات، کابل ، مزار شریف، خراسان، بدخشان، پنجاب و کشمیر.

حکومات اعلی: فراه، میمنه، بلوچستان، لغمان، پیشاور، غزنی، دیره اسماعیل خان، دیره غازی و شکارپور، سیوی (Siwi)، سند (Sind)، چچه هزاره (Chachi Hazara)، لیه (Leih)، ملتان و سرهند (Sirhind). ) منبع ( ۱)

در این ساختار اداری، علودانی‌ها تحت لوای یک حکومت عالی‌مقام به نام "علاوالدین" قرار داشتند که نشان از جایگاه ویژه‌شان در نظام سیاسی آن زمان داشت.

 ۱ـ حکومت  منطقه علاوالدین، اسلام، خواجه عمری و ننه خاتون

 

بر اساس فرمان که در دوران تیمور خان ابدالی توسط پسر کوچک احمدخان ابدالی  سکندر خان نایب السلطنه کابل، بتاریخ ۱۸ سنبله ۱۱۵۱ خورشیدی برابر  هشتم  سپتامبر ۱۷۷۲ میلادی در زمینه تقرر فضیلت خان صادر شده، نشان میدهد که  تشکلی  اداری بنام علودانی در تشکیلات ولایت غزنی وجود داشته است.

این هم متن فرمان: 

 حکومت علاءالدین و اسلام و خواجه عمری و ننه خاتون

شهزاده اسکندر نایب السلطنه کابل، فضیلت خان را به فرمان خود بتاریخ  ( ۱۸ سنبله ۱۱۵۱ خورشیدی برابر  هشتم  سپتامبر ۱۷۷۲ میلادی ) به حکومت مربوطات غزنی مقرر نمود و فرمان او بخط و انشا محمود الحسینی المنشی باین قرار نگاشته شد:

 [ آنکه بنا بر شفقت و مرحمت نواب جهانبانی و عنایت بلا نهایت بندگان صاحب قرآنی درباره عالیجاه رفیع جایگاه فضیلت خان هزاره ۳ ) که درین ولا ذره از مراسم نواب جهانبانی شامل حال و کافل آمال مشارالیه گردیده از ابتدایی شش ماهه هذا سنه میمونه لوئیل ترکی که عبارت از سال فرخنده فال نهنگ فارسی بوده باشد مومی الیه را برتبه رفیعه حکومت علاءالدین و اسلام و خواجه عمری و ننه خاتون سرافراز و ممتاز فرمودیم تا به نوعی که باید و شاید و از جوهر کاردانی او سزد و آید بلوازم و مراسم شغل مذکور قیام و اقدام داشته در سرپرستی احوال فقرا و مساکین و عجزه آن سرزمین لازمه اهتمام و اجتهاد بعمل آورده متوجه رعایا و برایای متوطنین آنجا باشد و مالیه دیوانی را وصول نموده به سر کار برساند. مقرر آنکه روسا و کدخدایان و ریش سفیدان و ملکان و اعزه و اعیان و کلانتران ایلات و رعایا و برایای محال مزبور عالیجاه مذکور را حاکم بالاستقلال خود دانسته مالیه دیوانی به عالیجاه مذکور رسانیده حجت او را فرط اعتبار دانند و از سخن و صلاح حسابی او بیرون نروند. مستوفیان عظام و لشکر نویسان کرام شرح فرمان عنایت انتظام را در دفاتر جلود ثبت و از شائبه تغییر و تبدیل مصئون و محروس دانسته در عهده شناسند. تحریر فی ۱۰ شهر جمادی الثانی سنه ۱۱۸۶ .

 ۱ - چو احمد شه شه شهان شده است         خان جهان سردار سرداران شده اند.

 ۲- عبد محمود الحسینی -- از قرار فرموده نواب جهانبانی.

 ۳ - لا اله الا الله الملک الحق المبین -- عبد محمد کریم.

 ۴ - لا اله الا الله الملک الحق المبین -- عبد علی رضا

 ۵ - عبد اسمعیل الحسینی - ۱۱۸۵

 ۶ - المتوکل علی الله الغنی --- العبد غلام علی

 ۷ - افوض امری الی الله --- فتح الله  ]  . ( ۲ )

پی  نوشت:

۱ـ این سند و حکمی که برای تأمین معاش میرشاه عالم صادر شده به وضوح نشان می‌دهد در محدوده جغرافیایی که پیش از این به جغتوی شمالی و اکنون به جغتوی وردک معروف است، شامل طوایف ساکن در این منطقه است و ساکنین این منطقه شامل طوایف علاوالدین، اسلام و سایر طوایف هزاره‌ها بوده‌اند.
 ناپیداست که حکومت علاوالدین چگونه و در چه زمانی به تشکل‌های جغتو، خواجه‌میری و جغتوی وردک تقسیم شده است.

۲ ـ در بارهٔ نام‌ های علاوالدین و خواجه عمری، ابهاماتی وجود دارد. احتمالاً این نام‌ها در متن اصلی فرمان به‌ شکل علودانی و خواجه میری ثبت شده باشند. این گمان زمانی تقویت می‌شود که در اسناد دورهٔ امان‌الله خان، نام این مناطق به صورت «علودانی» و «خواجه میری» آمده است.چنین احتمال وجود دارد که نویسندهٔ محترم کتاب یا سید ابراهیم شاه عالمی، تغیراتی در نام ها بوجود آورده باشند . مورد مشابهی نیز دربارهٔ قوم بولاسو نیز دیده می‌شود که بنام  ابوالحسن ذکر شده است.

۳ ـ فعلا قریه ای در ولسوالی رشیدان بنام ده فضیلت وجود دارد که جایگاه فضیلت خان بوده است.

الحاج محمد حسین ستیز:  فضیلت خان، فرزند الم خان، از قوم بختیاری کاکای  رجب علی خان جوی آیین بوده است.

پی. جی. میتلند در صفحهٔ ۱۴۱ گزارش کمیسیون سرحدی خود می‌نویسد: «در زمان جنگ افغان- انگلیس، رجب علی خان رهبر هزاره‌های جغتو بود.»

فرمان کمک معاش برای میر شاه عالم

 سند و حکم که در دوره تیمورشاه برای کمک معاش میر شاه عالم صادر شده است. نیز بیانگر وضعیت ساکنان این محدوده میباشد. این فرمان در ماه ثور ۱۱۵۱ خورشیدی برابر ماه می ۱۷۷۲ میلادی صادر شده است.

[  فرمان های تیمورشاه در خصوص غزنی به وصفی که تاکنون پوره بدست نیامد، ولی از چند فرمان و خاصه فرمانی که بنام میر شاه عالم غزنوی نوشته است مطالب زیادی را می‌توان استنباط کرد.

 متن فرمان:

( مطابق می ۱۷۷۲ میلادی ( آنکه حکام و مستاجران حال و استقبال محال بهسود به شفقت موقوره شاهانه سرافراز گشته بدانند که چون درین وقت از ابتدا هذا سنه تنگوزی ییل سال خنزیر و سنوات بعد، سال بسال مقدار پنجاه خروار غله بوزن تبریزی از بابت مالیه دیوانی قرناله و بوالحسن توابع محال هزاره بهسود بصیغه مدد معاش همه ساله سیادت پناه میر شاه عالم شفقت و مرحمت فرمودیم که مقدار مزبور را باز یافت و صرف معیشت خود نموده بدعا گویی دوام دولت خدادادی قوی بنیاد قیام و اقدام نماید. باید که حکام و مستاجران حال و استقبال محال هزاره بهسود، مقدار مزبور را از بابت مالیات دیوانی قرناله و بوالحسن توابع محال مزبور را ابوابجمعی خود مهم سازی نموده، از قرار رقم مبارک مطاع قبض و در ضمن مواد بخرج خود مجری و محسوب دانند، و هرساله در این  خصوص رقم مجدد مطالبه ننمایند. مستوفیان عظام کرام دیوان اعلی سر و اخیر رقم مبارک را در دفاتر خلود لازمه ثبت و حسب المقرر مقدار مزبور را بصیغه مدد معاش همه ساله بخرچ حکام و مستاجران مزبور مجری و محسوب داشته و در عهده شناسند.

 فی شهر صفر المظفر سنه ۱۱۸۶ ).

میر شاه علی اکبر و میر شاه عالم دو نفر از سادات حنفی مذهب( ۱) و از ساکنان ولایت غزنی اند و در عهد اعلیحضرت احمد شاه و اعلیحضرت تیمورشاه حیات بسر می بردند و در سراب غزنی جا داشتند. و هر دو تن از سلاله های سید شاه فاضل غزنوی اند.  فرمانی که پسر بابرشاه در ماه ربیع الاول سنه ۹۸۸ ه ق ( ۱۵۸۰ میلادی) بنام سید شاه فاضل غزنوی نگاشته است از قدامت حیثیت آن خاندان گواهی می‌دهد( ۲). میر شاه عالم در قریه سربند در نزدیکی بند سلطان غزنی سکونت داشت و قلعه میر شاه علی اکبر تا حال در غزنی به همان نام شناخته می شود و از بنا های عهد احمد شاهی است. در سراج التواریخ از گزارش احوال احفاد میر شاه عالم بشمول سید حاجی محمود سید باقر سید احمد سید محسن سید یعقوب سید مصطفی سید قاسم( ۳) سید محمد امین که تا عهد عبدالرحمن خان در مسکن اجدادی شان سکونت داشتند، بحث می‌کند.

 فضل حق خان ولد غلام جیلانی خان فوفلزایی از زبان عبدالطیف خان محمد زایی وقایع نگار غزنی حکایت می نمود که در ابتدای جلوس امیر عبدالرحمن خان یک عده محمدزایی ها بغرض تبریک به حضور رفتند. امیر در ضمن حکایت و اندک تشویش آمیز گفت: ( تا حال بیعت اولاده شاه علی اکبر و شاه عالم غزنوی نرسیده و علتش را نمی‌دانم!)

 فرمان اعلیحضرت تیمورشاه در سال ۱۳۴۲ خورشیدی به توسط شاغلی سید محمد ابراهیم عالم شاهی غزنوی به نظر اینجانب عزیزالدین وکیلی رسید.]  ) ( ۳ )

پی نوشت:

۱ـ ابهام در مذهب میرشاه عالم : مشخص نیست که آقای عزیزالدین وکیلی، نویسنده کتاب، بر اساس کدام مدارک و شواهد، میرشاه علی‌اکبر و میرشاه عالم را پیرو مذهب حنفی دانسته‌اند؛ در حالی که فرزندان و نوادگان آن‌ها شیعه‌مذهب هستند.

۲ـ اهمیت فرمان شاهزاده گورکانی: فرمان صادر شده از سوی پسر بابرشاه، نشان‌دهنده جایگاه و اصالت ریشه‌دار خاندان سید شاه فاضل غزنوی است. صدور چنین فرمانی برای یک فرد یا خاندان از سوی شاهزادگان گورکانی، معمولاً به دلیل مقام برجسته مذهبی، علمی یا اجتماعی آن‌ها بوده و شامل اعطای زمین، معافیت‌های مالیاتی یا تأیید امتیازات خاص می‌شد.

۳ـ سید قاسم:  توسط عبدالرحمن در سال …..به عنوان حاکم حکومت سه پای دایزنگی ( شهرستان) گماشته میشود.

( سید محمد قاسم خان نام از سادات سرآب غزنین را بحکومت هزاره سه پای دای زنگی گماشته و او  با آنکه از بزرگ زادگان سادات هزاره بود اکثر مال و متاع محمد عظیم بیگ و غیره را بتصرف مالکانه خویش در آورد اما نظم و نسقی در امور اشرار انابت کار معذرت خواه نهاده و سه تن از قاتلان میرزا احمد علیخان حاکم جاغوری را که از زمان قتل او تا این زمان در موطن هزاره باغیه رفته روز بسر می بردند گرفتار ساخته روانه کابل نمود.) ۴ )  

۴. به احتمال قوی، آقای وکیلی این سند را نزد نام سید ابراهیم شاه عالمی ( وکیل) مشاهده کرده است نه نزد سید ابراهیم شاه عالمی معروف به «سید قوغ». مرحوم سید ابراهیم عالمشاهی (وکیل) از حقوق‌دانان برجسته و وکلای دعوای مشهور کشور بود که در کارته چهار کابل اقامت داشت.

۲ ـ علودانی / علاوالدینی بخشی از علاقه داری جغتو

دوره شیر علی خان:

در دوره شیر علی خان کشور به پنج ولایت تقسیم شده بود:

کابل،‌قندهار، ترکستان، هرات و فراه.

معلوم نیست حکومت رفیعه علاوالدین چگونه و در چی زمانی به تشکل های جغتو، خواجه میری و جغتوی شمالی (وردک)  تجزیه می شود اما در دوره امیر شیرعلی خان ( ۱۸۶۸ ـ ۱۸۷۹ میلادی) علودانی/ علاوالدینی بخش عمده ای از تشکیلات اداری جغتو را تشکیل میدهد.

(  تعداد کل خانوار جغتوی آنروز ( علودانی، جلگه، قره صوب، جرمتو، قیاق، گلبوری ، ککرک، ترگن ، تاله بیگم ، احمدا، قریه یارمحمد، جوی ایین ، خواجه میری، دره سرخ آباد و سوگر) را ۸۴۷۰ خانوار ذکر میکند و درین صورت علودانی ها تقریبا ۳۰ درصد نفوس جغتو را تشکیل می داده است.




 

۵ )

توضیح  :  مهتر غلام رضا فرزند ملیک عباس و پدر شاه پسند خان  از طایفه خاچی میباشد.   مهتر دودی پدر خدای نظر خان ، از قریه لاغری از طایفه سید محمد خان غوله میباشد. مهتر دودی از جمله خان های بزرگ دوران خود بوده، در مهمان نوازی و نان دهی شهره بوده است.  بر اساس نقل سینه به سینه که می گویند: مهمانان بعد از خوردن غذا وقتی که می خواستند بیرون بروند جهت باز کردن دروازه قریه لاغری زنجیر آن را با دست چرب کش می کردند، از بس که مهمانان زیاد بود و این عمل تکرار میشد از زنجیر دروازه چک چک روغن میچکید. عنوان دودی توسط پشتون ها برایش گذاشته شده است.

دوره عبدالرحمن:

 تشکیلات اداری کشور در دوره عبدالرحمان با دوره شیرعلی خان تفاوت داشت از جمله  به شش ولایت تقسیم شده بود.

ولایات: ترکستان( جنوبی)، بدخشان ( به شمول خان آباد)، هرات، قندهار، فراه و کابل بود. ازین جمع ولایات، ولایت کابل وسیع بود و به واحد های اداری خورد وبزرگ دیگر تقسیم شده بود مانند جلال آباد، غزنی، کنر، لغمان، پروان، بامیان و …. این واحد های اداری توسط یک نفر حاکم و یا حکمران که از طرف شاه تعین می شد اداره میگردید. ) ( ۶ )            

در دوره عبدالرحمن علودانی/ علاوالدینی همچنان بخشی عمده ای علاقه داری جغتو میباشد.

دوره امان الله خان:

( ۱ ـ افغانستان از روی تقسیمات ملکیه به ولایات و حکومتی های اعلی منقسم است.

۲ ـ ولایات و حکومتی های اعلی به حکومتی های کلان و حکومتی ها و علاقه ها ـــــ و حکومتی های کلان به حکومتی ها و علاقه و حکومتی ها به علاقه ها ها تقسیم می یابد در علاقه ها قریه ها موجود میباشد.

۳ ـ در افغانستان ۵ ولایت و ۴ حکومتی اعلی موجود است.

ولایات بر وجه ذیل هستند.

اول ـ  ولایت کابل

دوم ـ ولایت قندهار

سوم ولایت هرات

چهارم ولایت  ترکستان

پنجم ولایت  قطغن و بدخشان

 

حکومتی اعلی بر وجه ذیل میباشد.

اول ـ حکومتی اعلای سمت مشرقی

دوم ـ  حکومتی اعلای سمت جنوبی

سوم ـ حکومت اعلای فراه

چهارم ـ حکومت اعلای میمنه

 

۴ ـ ولایات در زیر اداره نایب الحکومه ها، و حکومتی های اعلی در زیر اداره حاکم اعلی میباشد ـــــ تنها در ولایت کابل نایب الحکومه موجود نیست.

۵ ـ حکومتی های کلان در زیر امر حاکم های کلان، و حکومتی های در زیر امر حاکم ها و علاقه ها در زیر امر علاقه دار ها اداره می شوند. هر قریه یک و یا دو قریه دار دارد. حکومتی ها بنام درجه اول و دوم و سوم به سه درجه ــــــ  و علاقه ها بنام در جه اول و دوم به دو درجه تقسیم میشوند.

 

ولایت کابل:

در ولایت کابل حکومتی های ذیل مربوط است.

الف ـ حکومتی کابل.

ب ـ حکومت کلان سمت شمالی

ج ـ حکومت کلان غزنین

د ـ حکومت کلان دایزنگی

 

حکومتی کلان غزنین

قریه ها: روضه ، رحمک، ده خدایداد، تاسن، خواجه میری.

علاقه ها:

الف ـ اندری و میری ـــــــ علاقه دار درجه اول

ب ـ قره باغ            ـــــــ علاقه داری درجه اول

ج ـ جغتو ـ ناور ـ سرآب ــ علاقه داری درجه اول

د ـ مالستان ـ میرآدینه ــــ علاقه داری درجه اول

حکومتی ها:

الف ـ حکومت جاغوری ــــــــــــ حاکم در جه ۳

علاقه دار ما تحت او: پشی ـ شیرداغ ـ علاقه داری درجه ۲

ب ـ حکومت اجرستان و چقمق رای ملک ـــ حاکم درجه ۳

ج ـ حکومت مقر ـــــ حاکم درجه ۲

علاقه داری ماتحت او: ناوه ــ گیلان ـ علاقه دار درجه ۲

سهیل خیل آب بند ـــــ علاقه داری در جه ۲

 

حکومتی کلان دایزنگی:

دایزنگی ـــــ حکومتی کلان

علاقه:

الف ـــ  دایکندی و توابع مذکور ــــ علاقه داری درجه اول

حکومتی:

الف ـ  بهسود ــــــ حاکم در جه ۲

علاقه دار ماتحت او ــ خوات ـ  جیرغی و برجی گی ــــــ علاقه دار درجه ۲

 

در مجموع کل کشور به ۸ حکومت کلان، ۶۹ حکومت درجه اول،‌ دوم و سوم، ۱۰۳ علاقه داری درجه اول و دوم و کوچکترین واحد اداری قریه ها و محلات بود. جمعا به ۲۱۶ واحد اداری تقسیم شد. ۷)

 



کتاب درسی جغرافیه دوره امان الله خان



                                                                                                کتاب درسی جغرافیه دوره امان الله خان


دوره نادرشاه:

در دوره نادرشاه کماکان علودانی / علاوالدینی بخش عمده ای علاقه داری درجه اول جغتو میباشد. چنانچه شاه پسند خان در لویه جرگه ۱۳۰۹ خورشیدی که توسط نادرشاه برگزار گردید به نمایندگی از علاقه داری جغتو غزنی شرکت می نماید.


۳ ـ علودانی / علاوالدینی بخشی از  ولسوالی ناور

 

دوره ظاهرشا:

( از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا سال ۱۳۴۳ خورشیدی تغیرات بزرگ و عمده در تقسیمات اداری کشور رونما نگردید. در سال ۱۳۴۳ برای اولین بار برای تطبیق قانون اساسی  در تشکیلات اداری مملکت تغیرات اساسی  وارد شد.

در سال ۱۳۴۳ خورشیدی کشور به ۲۹ واحد اداری یعنی ولایت تقسیم گردید. واحد های اداری به لوی ولسوالی، ولسوالی های درجه اول، دوم، سوم و چهارم و علاقه داری ها که هریک آنها دارایی محاکم عدلی، ابتدائیه، شعبه مالیات و سایر شعبات اداری باشند، تقسیم گردید.

در مجموع به ۳۳۴ واحد اداری می رسید. در سال ۱۳۴۴ ولایت کتواز و ارگون( * ) تبدیل به دو ولسوالی گردید و کتواز به عنوان لوی ولسوالی به ولایت غزنی و ارگون به ولایت پکتیا وصل گردید. در اینصورت کشور به ۲۸ ولایت تقسیم شد. ).  ( ۹ )

( * ) در زمان جمهوریت داود خان؛ ولسوالی کتواز و ارگون به ولایت پکتیکا تبدیل گردید.

چنانچه در دوره  امان الله خان ( ۱۳۰۰ خورشیدی)، تشکیلات اداری کشور  شکل جدید به  خود گرفت، بعد از آن تا دوره ظاهر خان (  ۱۳۴۳خورشیدی) چندان تغییراتی به تشکیلات اداری کشور پدید نیامد.  فقط در ساحه ناور و مناطق پیرامون آن در سال ۱۳۳۳ یا ۱۳۳۴ خورشیدی بنا به دلایلی که در ادامه ذکر میگردد،  تغیراتی بوجود آمد. تا قبل از سال ۱۳۳۴ در تشکیلات اداری دولت، ولسوالی ای بنام ناور وجود ندارد. در دوره امان الله خان مناطق خوات و توابع آن و جیرغی و برجگی، در قالب علاقه داری درجه دوم به همین نام اداره میشد، علاقه داری مزبور تحت اثر حکومتی درجه سوم بهسود و حکومتی بهسود زیر اثر حکومت کلان دایزنگی و حکومت کلان دایزنگی مربوط ولایت کابل  قرار داشت.

 بخش علودانی/ علاوالدینی (دره های سوخته، شملتو و ناور ) مربوط علاقه داری درجه اول جغتو و علاقه داری جغتو مربوط حکومت کلان غزنی و حکومت کلان غزنی  مربوط ولایت کابل بوده است..

 براساس صحبت های محاسن سفیدان، بعد از شکست هزارستان در زمان عبدالرحمن، کوچیها با پشتوانه دولت هر ساله به چمن زار های ناور رفته و  رمه های گوسفند و شتر خود را علاوه به علفچر ها،  بالای  کشت های للمی و آبی مردم  نیز ایلا داده و میخوردند. مردم بنا چار برای حفظ کشت های خود و زنده ماندن، در برابر کوچیها می ایستادند زیرا تنها منبع عایدات مردم همان کشت شان بود. اگر این کشت هم از بین میرفت احتمال زنده ماندن شان از گرسنگی کم بود. ممکن در اصل طرح هم همین بوده باشد، بهر صورت کشمکش و کمی درگیری با کوچیها صورت می گرفت. در زمان ظاهر خان، هفت سال متوالی در فصل که کوچیها می آمدند جنگ های نسبتا شدید با کوچی ها صورت گرفت و کوچی ها با خیال راحت نمیتوانستند که مزارع و للمی زار های مردم را ازبین ببرند. از جمله جنگ های معروف آن جنگ اوکک است که توسط مردم علودانی صورت گرفت و کوچیها به آسانی نمی توانستند که کشت مردم را بخورند. در دشت ناور و نزدیکی های آن مرکز حکومت نبود تا از کوچی ها در برابر مقاومت مردم حمایت نماید. مرکز حکومت بهسود در راقول و مرکز حکومت جغتو  در حال سیار  بود و نمیتوانستند که کوچی ها را مستقیما حمایت کنند.

  دولت ظاهر خان برای اینکه کوچی ها بتوانند راحتر از چمن های زار های ناور به عنوان علفچر استفاده نمایند، تصمیم گرفتند که در مرکز ناور به مرکزیت قریه  اوکک یک ولسوالی را ایجاد نمایند تا از این طریق به حمایت کوچی ها پرداخته و تسهیلات بیشتری را برای کوچیها فراهم نمایند. از جانب دیگر با بودن مرکز ولسوالی در ساحه قدرت جنگ و مقابله را از مردم سلب نمایند.

 در سال ۱۳۳۳ یا ۱۳۳۴ بخش های خوات و جرغی برجگی را از تشکیل ولسوالی بهسود و علودانی/ علاوالدینی را از بدنه ولسوالی جغتو جدا نموده  از ترکیب این  سه بخش ولسوالی جدیدالتاسیس را به نام ولسوالی ناور ابتدا به مرکزیت اوکک( * )  بعدا دوآبی ایجاد نمودند.   دره های سوخته و شملتو را که ساکنین آن مردم علودانی اند، در جنگ ها علیه کوچیها خصوصا جنگ اوکک نقش بارز داشتند، به عنوان مجازات از بدنه ولسوالی جغتوی غزنی جدا نمودند، در صورتی که اتصال دره های سوخته و شملتو به ولسوالی جدیدالتاسیس ناور هیچ دلیل و توجیه منطقی چی از نظر بافت و ترکیب قومی، موقعیت جغرافیایی، راه های مواصلاتی و یا هر دلیل دیگر بجز مجازات وجود ندارد.  نزدیکترین قریه های دره های سوخته و شملتو  با مرکز ناور با پای پیاده یک روز راه ( حدود ۳۵ تا ۴۰ کیلومتر) است در صورتی که همین منطقه با مرکز جغتو با پای پیاده یک چاشت راه (  ۲۰ تا ۲۵ کیلومتر)  است. دور ترین منطقه( منطقه سوخته) با مرکز ولسوالی ناور با پای پیاده یک و نیم روز ( ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر) است در صورتیکه با مرکز جغتو با پای پیاده حدود سه تا چهار ساعت راه ( حدودا ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر) است.

بهر صورت  علودانی / علاوالدینی  از ۱۳۳۳ یا ۱۳۳۴ تا کنون مربوط ولسوالی درجه اول ناور بوده و با پایین دامن ناور یکی از سه دانگ ولسوالی ناور محسوب میشود..

 در سال ۱۳۳۶ سرک و لین تلفن از شهر غزنی به سمت مرکز ولسوالی ناور کشیده شد.

پاورقی:

( * ) معنی اوکک:

      ( نام منطقه ای است در خوات ( در ناور ). این کلمه مغولی است به دلیل اینکه نام یکی از طوایف ترکمن ( اوکک لی) است. اوکک تو نام یازدهمین نفر از خاندان مغولستان بوده است). ( ** )

       بعضی از شاهان: جیغتو( ۷۲۹هجری ۱۳۲۹ میلادی)، اولجایتو تو ( ۶۹۲ هجری ۱۲۹۲ میلادی)، بیسیک تو( ۷۷۱ هجری ۱۳۷۰ میلادی)، اوکک تو ( ۸۵۷ هجری ۱۴۵۳ میلادی ). جاوتو ( *** )

      اوکِک ( به زبان تاتاری: Ükäk ) یکی از شهرهای سده های میانه ( سده های ۱۳ و ۱۴ میلادی ) در کرانه رود ولگا در نزدیکی شهر ساراتوف روسیه بود.

اوکک از شهرهای خانات قبچاق ( اردوی زرین ) بود و در آغاز سدهٔ ۱۴ میلادی از مراکز مهم بازرگانی و سیاسی دشت قپچاق به شمار می آمد. اوکک در سال ۱۳۹۵ به دست لشکریان تیمور  ویران شد. ( **** )

 

(  ** ) ـ کتاب  پژوهشی در تاریخ هزاره ها حاج کاظم یزدانی. تاریخ چاپ بهار ۱۳۶۸.

( *** ) ـ کتاب قاموس لهجه دری هزاره گی  پوهنوال شاه علی اکبرشهرستانی استاد دیپارتمنت زبان فرانسوی پوهنحی زبان و ادبیات پوهنتون کابل ـ ۱۳۶۱) و فرهنگ دهخدا.

( **** ) ویکی پیدیا.

منابع:

 ۱  ـ  کتاب سرحدات و تقسیمات اداری افغانستان در طول تاریخ.

۲ ـ وزارت اطلاعات و کلتور: صفحات ۱۵۶ و ۱۵۷  کتاب غزنه در دو قرن  اخیر  ـ مولف عزیزالدین وکیلی ـ موسسه انتشارات بیهقی سال ۱۳۵۶.

 ۳ ـ وزارت اطلاعات و کلتور: صفحات ۱۵، ۱۶ و ۱۷ کتاب غزنه در دو قرن  اخیر  ـ مولف عزیزالدین وکیلی ـ موسسه انتشارات بیهقی سال ۱۳۵۶خورشیدی

 ۴  ـ ص۷۱۸ جلد سوم سراج التواریخ چاپ کابل ۱۳۳۱

 ۵  ـ  کتاب تحقیقی در باره هزاره ها و هزارستان ـ (گزارش کمیسیون سرحدی افغان و انگلیس) در سالهای ( ۱۸۷۸ ـ ۸۹ ) تالیف: پی ـ جی ـ میتلند. ترجمه: اکرم گیزابی.

 ۶  ـ  کتاب سرحدات و تقسیمات اداری افغانستان در طول تاریخ.

 ۷  ـ  نظامنامه تقسیمات ملکیه افغانستان که در مطبعه تیپو گرافی دارالسلطنه کابل در سال ۱۳۰۰ طبع گردیده و کتاب درسی جغرافیه دوره امان الله خان.

( ۸ ) ـ کتاب تاریخ جرگه های ملی در افغانستان. مولف: عبدالله مهربان. ناشر: جبهه ملی پدر وطن جمهوری دموکراتیک افغانستان. سال نشر: ۱۳۶۱.

۹ ـ  ص۳۰ ـ ۳۴  کتاب سرحدات و تقسیمات اداری افغانستان در طول تاریخ.






ص ۲  نظامنامه تقسیمات ملکیه افغانستان سال ۱۳۰۰ خورشیدی



ص ۳  نظامنامه تقسیمات ملکیه افغانستان سال ۱۳۰۰ خورشیدی


ص ۴ نظامنامه تقسیمات ملکیه افغانستان سال ۱۳۰۰ خورشیدی


ص ۹ نظامنامه تقسیمات ملکیه افغانستان سال ۱۳۰۰ خورشیدی


ص ۱۰  نظامنامه تقسیمات ملکیه افغانستان سال ۱۳۰۰ خورشیدی






یادداشت:

نام اصلی "خواجه عمری" در زمان امان‌الله خان، به صورت رسمی «خواجه‌میری» بوده است. در نظام‌نامه تقسیمات ملکیه سال ۱۳۰۰ خورشیدی و همچنین در  صفحه ۷۲ کتاب  جغرافیای آن دوره، این نام به صورت «خواجه‌میری» ثبت شده است. پس از آن دوره، نام از خواجه‌میری به خواجه‌عمری تغییر داده شده است



       نقش و حضور علودانی ها در لویه جرگه‌ها

نقش و حضور علودانی/ علاوالدینی در لویه جرگه ها

در افغانستان قبایل پشتون، بیشتر در حل مسایل قومی به جرگه های محلی و قومی مراجعه می نمایند.  جرگه ها بیشتر با عرف پشتون والی نسبت داشته و در میان اقوام دیگر چندان جایگاهی ندارد. خروجی و فیصله های چنین جرگه ها معمولا یکی از این موارد خواهد بود: پور( غرامت)، ناغه(تنبه)، قسم خوردن، ننوات( عذر)، صلح  و…

لویه جرگه (*) یک روش بدوی با ساختاری به شدت سنتی و فاقد ساز و کار های دموکراتیک است که از سوی حاکمان با هدف کسب مشروعیت داخلی یا مشروعیت دادن به یک تصمیم مهم برگزار می گردد. هر چند برگزار کنندگان لویه جرگه طی سالهای متمادی سعی کرده و میکنند تا لویه جرگه را به عنوان یک سنت تاریخی، ملی و سنت همه ای اقوام ساکن کشور جلوه دهند. ولی جرگه به عنوان یک ابزار در بیشتر موارد به سود طبقه حاکم و به عبارتی بهتر ابزاری برای طبقه حاکم بوده است تا به وسیله آن به حاکمیت یا خواست های خویش مهر تایید بزنند. سیاست تحمیل و واداشتن ديگر اقوام ساکن کشور مبني بر پذيرش اين نهاد سنتي و غیر شفاف، تنها گزينه ای است که شاهان معاصر افغانستان از آن بهره برده اند.

نظری کوتاه به تاریخچه لویه جرگه:
( نادرشاه افشار  بعد از فتح هند، حینی که روانه ایران بود، در منطقه خبوشان ( قوچان) بدست افسران خود کشته شد. دولت افشاری به قیادت نادر شاه افشار در افغانستان
 ( ** ) بعد از مدت ۹ سال متلاشی شد.  قشون افغانی که مرکب از اقوام غلجایی، ابدالی و ازبیک ها بودند، به قوماندانی نور محمد غلجایی و احمدخان ابدالی رهسپار قندهار گردیدند و تمام اقوام غلجایی، ازبیک، ابدالی، هزاره ، تاجیک و بلوچ در صدد تشکیل جرگه ملی بر آمدند تا ذریعه آن سرنوشت افغانستان را تعیین نمایند. این جرگه در اکتبر سال ۱۷۴۷ در عمارت ( (مزار شیر سرخ) در داخل قلعه نظامی نادر آباد منعقد گردید و مدت نه روز جلسات آن پی هم دوام کرد.
 در روز نهم احمد خان ابدالی توسط صابر شاه کابلی که شخص روحانی و از مقربین احمدخان بود، به عنوان پادشاه انتخاب شد. صابر شاه خوشه ای گندم را به‌عنوان تاج شاهی بر سر احمد شاه گذاشت.)
 ( ۱ )

در این جرگه، نه تعداد کل شرکت‌کنندگان مشخص شده است و نه معلوم است که چند نفر از هزاره‌ها در آن حضور داشتند. با توجه به اینکه در آن زمان هزاره‌ها در سرزمین‌ های اجدادی خود مانند قندهار، ارغنداب و مناطق هلمند زندگی می‌کردند، احتمال می‌رود که تعداد شرکت‌کنندگان هزاره در این جرگه زیاد بوده باشد.

همچنین، هزاره‌ها در سپاه نادرشاه افشار، در کنار غلجایی‌ها، ابدالی‌ها و ازبیک‌ها، به فرماندهی خوشای‌بیگ هزاره که یکی از سرداران دلیر سپاه نادرشاه بود، حضور و مشارکت فعالی داشتند.

در مقاله ای تحت عنوان،  کلیاتی در مورد ترکان خراسان، نویسنده محمد بزرگر،  در سایت  aznews.tv  در بخش مقالات  چنین می خوانیم:

۷۵) هزاره:

( ایل هزاره از افغانستان در منطقه ای بنام هزارستان اند. به نقل از پرفسور جواد هیئت مولف کتاب تاریخ زبان و لهجه های ترکی می گویند:{در افغانستان اقوامی مانند هزاره ها و قلزایی ها و چهار آیماق ها زندگی می کنند اگرچه اجداد آنها تورک بوده اند (از ترکهای آلتایی) ولی تورکی را فراموش کرده اند،مثلا قلزایی ها( غلزایی ها)  اولاد خلجها هستن.} ایل هزاره پس از فتح هرات به فرمان نادرشاه به همراه چاراویماق ها،جمشیدیها،رواتی،قبچاق به خراسان منتقل شدند. این اقوام پس از انتقال در مشهد، فریمان، تربت جام، باخرز، خواف و سرخس و… ساکن شدند. بعضی از محققان ایل هزاره را با ایل بربری یا خاوری خراسان یکی میدانند.

از امرا و بزرگان هزاره میتوان شخصیت های زیر را نام برد :

الف) میر خوشای بیگ هزاره یکی از سرداران دلاور سپاه نادرشاه بود.

ب) محمدرضا خان شجاع الملک هزار حاکم باخرز و جام بود.

پ) درویش علی خان هزاره از خوانین بزرگ خراسان بود.)

در صفحه ۱۹۸ کتاب عالم آرای نادری جلد اول، چاپ اول ۱۳۶۴، انتشارات کتابفروشی زوار میخوانیم:

 ( نادرشاه افشار): ( سرکردگان افاغنه را قرین اعزاز خسروانه ساخته، و دواب سواری به آنها داده محصل تعیین فرمود که ایشان را کوچانده، روانه ارض اقدس نمود. میر خوشای بیگ هزاره را به منصب سلطنت طایفه اویماقیه هزاره و جمشیدی سرافراز نمود. و موازی سه هزار نفر ملازم از جماعت هزاره، جمشیدی و راوتی و قبچاق و غیره گرفت که در رکاب خدمت نماید.)

( * ) جرگه: واژه ایست مغولی به معنی دسته جمعی، گروهی با هم، در روزگار گذشته به معنی پیشروی دایره وار سپاه در جنگ و شکار بوده است. در نوشته های فارسی به صورت جیرگه، جرگا و یرگه آمده است.

 اُلوس: واژه ایست ترکی - مغولی به معنی مجموع تابعین یک فرمانروا، ائتلافی از چند قبیله گوناگون، دودمان، طایفه، تبار، ملت. اُلُوس در زبان مغولی نخست به امپراطوری بزرگ چنگیز خان و سپس به مردم و سرزمین هایی که به چهار پسر او داده شد اطلاق گردید. لفظ اُلُوس پس از حمله مغول به ایران ظاهرا برای نخستین بار در جامع التواریخ رشیدی به کار رفته است. ( ۲ )

( ** ) نام این حوزه و محدوده جغرافیایی در آن  دوره بنام افغانستان نبود.

جرگه ۱۸۶۵میلادی
( امیر شیرعلی خان به منظور استحکام قدرت سیاسی و مقام سلطنت و حل منازعات و پرابلم های داخلی اقدام به تشکیل لویه جرگه مشورتی نمود. امیر شیرعلی خان درین جرگه به تعداد دو هزار نفر نماینده مردم اعم از اقوام ترک و تاجیک، پشتون، هزاره و غیره را از اطراف و اکناف در کابل دعوت کردند و در شهر کابل تشکیل جلسه داد. این جرگه  نه تنها امیر را در برابر برادران رقیبش مدد و یاری نمود بلکه توانست بیعت بیش از دو هزار نماینده را در  تعین و انتخاب شهزاده عبدالله هفت ساله به حیث ولیعهد بیگیرد.
 شهزاده عبدالله از زن جوان امیر شیر علی، بنام عایشه دختر سردار میر افضل خان و نواسه سردار کهندل خان قندهاری بود.( ۲ 
)


 جرگه ۱۹۱۵میلادی
 این جرگه توسط امیر حبیب الله  بعد از شروع جنگ جهانی اول ۱۹۱۴میلادی  دایر گردید. در اکتبر ۱۹۱۵ هیئت سیاسی دولت آلمان، اتریش و ترکیه وارد افغانستان شده و اتحاد نظامی با همی را علیه انگلیس پیشنهاد نمودند. حبیب الله سیاست بی طرفی افغانستان را اعلام نموده بود. حبیب الله به منظور تعمیل تصامیم  خود اقدام به احضار جرگه عمومی نمود.
 این جرگه عمومی با شرکت ۵۴۰ نفر نماینده در شهر کابل تشکیل گردید که در آن رهبران اجتماعی، جهادی علیه انگلیس جمع شده بودند، لاکن امیر حبیب الله خان با انواع نیرنگ و فریب توانست این رهبران را در کابل مشغول نگه داشته و رای ایشان را در زمینه تصمیم بی طرفی خود در جنگ جهانی اول کسب نماید. مهمترین اعضای این جرگه را علمای دینی تشکیل می‌داد. این جرگه روز شنبه ۱۲ ماه ذیقعده الحرام سال ۱۳۳۲ هجری قمری مطابق ۱۲۹۳ هجری شمسی در صالون قصر سلام خانه تحت ریاست مستقیم حبیب الله خان تشکیل جلسه داده که در آن علاوه به روحانیون و نمایندگان مردم، شهزادگان عظام، سرداران کرام  ارباب،  مناصب ملکی و عسکری و خوانین درباری اشتراک نموده بود. 
(  ۳ )

 جرگه ۱۳۰۱ هجری شمسی برابر ۱۹۲۲ میلادی.
 امان الله خان بعد از کسب استقلال بدون آنکه فرصت را از دست بدهد به اصلاحات اداری اقدام نمود. قانون اساسی را که مشخصه نظام های ملکی و دموکراتیک در یک جامعه است وضع نمود. چنانچه در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی نخستین نظامنامه اساسی افغانستان را طرح و تصویب نمود. به منظور تصویب مواد مندرجه قانون مذکور و شرکت ملت در مسائل ملی شان اقدام به احضار تمام نمایندگان و وکلای ملت از تمام نقاط کشور نظر به سردی هوا و مشکلات ترانسپورتی موانع را ایجاد می‌نمود. لذا چنان تجویز به عمل آمد که تنها به اشتراک آن نمایندگان ملت که در مجلس شورای دولت عضویت دارند و در کابل میباشد اکتفا گردد. اما از سمت مشرقی بایست تمام مشایخ سادات، علما، و کلان های قوم شرکت نمایند تا همه ای شان در امور مملکت و تحقیقات ملت و مواد
 مندرجه قانون اساسی که به شکل مسوده ترتیب گردیده است مشوره دهند.
 باین ترتیب لویه جرگه یا مجلس مشورتی کبیر در سال ۱۳۰۱ به اشتراک ۸۷۲ نفر در شهر جلال آباد تشکیل جلسه داد.
 جرگه بنا به پیشنهاد شاه تصویب نمود تا منبعد جلسات لویه جرگه هر سه سال یکبار در شهر کابل در فصل تابستان دایر گردد.(  ۴ 
)

جرگه ۱۳۰۳ هجری شمسی مطابق ۱۹۲۴ میلادی.
 امان الله خان غرض تطبیق اهداف و مرام های مرحله دوم ریفورم و تصویب مواد
 مندرجه قانون اساسی ۱۳۰۱ هجری شمسی در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی  اقدام به تشکیل جرگه بزرگ ملی ( لویه جرگه ) نمود. این جرگه بزرگ ملی در حدود بیشتر از هفت صد نماینده انتخابی مردم شامل ( سادات، مشایخ، علما و خوانین) و سه صد و پنجاه نفر از مامورین دولتی که مجموعا یکهزار و پنجاه و دو نفر می شدند در سرطان ۱۳۰۳ هجری شمسی تحت ریاست شخص شاه در پغمان تشکیل جلسه داد.

(شخصیت های ذیل از ولسوالیهای هزاره نشین ولایت غزنی در لویه جرگه حضور داشتند. از بخش دولتی شخصیت های مربوط غزنی، مشخص نیست.)
۱ ـ  میرزا محمد انور خان ـ از ناور ـ به عنوان خان
۲ ـ  حاجی باز محمد  ـ از سراب غزنی ـ  به عنوان خان.
۳ ـ حسین علی خان ـ  از مالستان غزنی ـ به عنوان خان.
۴ ـ  محمد افضل خان ـ  از قیاق غزنی ـ  به عنوان خان.
۵ ـ  ابراهیم خان ـ از قوچ به عنوان خان .
۶ ـ محمد حسین خان ـ  از تلخک ـ به عنوان خان
۷ ـ محمد سرور خان ـ  از جاغوری ـ به عنوان وکیل.
۸ ـ محمد محسن خان ـ  از جاغوری ـ  به عنوان خان.
۹ ـ  عبد الله خان ـ  از جاغوری ـ به عنوان خان.
۱۰ ـ  محمد حسن خان  از غزنی ـ به عنوان وکیل.
۱۱ ـ میرزا عبدالحمید خان ـ  از غزنی به عنوان وکیل.
۱۲ ـ  محمد صادق خان  ـ از قلعه نو غزنی ـ  به عنوان خان.
۱۳ ـ  محمد علی خان ـ  از خواجه عمری ـ  به عنوان خان.
 درین لویه جرگه شرکت داشتند. ( ۵
 )
 نکته قابل توجه: در لیست شرکت کننده  این است که به تعداد پنج نفر باسامی :
 میرزا عبدالعزیز
 خان، محمد سرور خان،  زرین خان،  محمد حسن خان،  عزیز خان و غلام محی الدین خان.
 از جغتو سمت شمال یا شمالی شرکت می‌کنند.
 این نوشته این مطلب را می‌رساند منطقه ای که فعلا بنام جغتوی وردک یاد میشود در سال ۱۳۰۳ از بدنه اصلی جغتو جدا گردیده بوده بنام جغتوی شمال یا شمالی شناخته می شده.در سال ۱۳۴۳ خورشیدی منطقه وردک از تشکیلات ولایت کابل جدا شده و ولایت مستقل میشود، این محدوده ( جغتوی شمالی ) را به ولایت جدیدالتاسیس میدان  وردک وصل می نمایند و نام آن را  به جغتوی وردک تغیر میدهند.
   

نکته دوم  این است که از کل ولسوالی های هزاره نشین ولایت غزنی به تعداد ۱۳ نفر در لویه جرگه دعوت می شود اما از یک ولسوای که از نظر نفوس و مساحت به اندازه نصف یکی از ولسوالی های هزاره نشین نبود، پنج نفر دعوت می گردد.  

لویه جرگه ۱۳۰۷ خورشیدی مطابق ۱۹۲۸ میلادی.
 امان الله بعد از سفر هفت ماهه خود به ممالک اروپایی وارد افغانستان گردید. مطابق فیصله و تصاویب لویه جرگه های ۱۳۰۱ و ۱۳۰۳ هجری شمسی غرض سهم گیری مردم در دولت اقدام به احضار و تشکیل مجلس کبیر و ملی نمود. این جرگه به تاریخ پنجم سنبله ۱۳۰۷ خورشیدی در کابل برای پنج روز دایر گردید. درین لویه جرگه ۲۴ موضوع مختلف مانند رنگ و نشان بیرق، تبدیل شورای دولت به شورای ملی و..  و ۱۴ نظامنامه به تصویب رسید.
 ( ۶ )

لویه جرگه ۱۳۰۹ خورشیدی.
 این جرگه به فرمان محمد نادر خان دایر گردید. در حدود ۳۰۱ نفر نمایندگان مملکت به منظور اشتراک در لویه جرگه انتخاب و عازم کابل شدند. نخستین جلسه این جرگه بزرگ ملی روز چهارشنبه ۱۸ سنبله ۱۳۰۹ در تالار بزرگ قصر استور با نطق محمد نادر شاه افتتاح شد و به مدت ده روز جلسات خود را تحت ریاست شخص صدر اعظم محمد هاشم خان ادامه دادند.
 از جمله مورد،  استرداد دارایی های امان الله خان به حکومت و رد خواهشات وی به تصویب رسید.
 از جمله اشتراک کنندگان ولایت غزنی:
 ۱ - غلام محی الدین خان ولد شیرمحمد ـ  قره باغ غزنی ـ  وکیل اهالی قره باغ.
 ۲ - ملیک شاه پسند خان ولد غلام رضا خان  ـ علودانی ـ  وکیل اهالی علاقه داری جغتو.
۳ ـ  حاجی سید موسی خان ولد سید مرتضی خان -  جاغوری ـ  وکیل اهالی جاغوری.
۴ ـ  علی جمعه خان ولد پاینده محمد خان ـ مالستان ـ  وکیل اهالی علاقه داری مالستان.
 محمد اکبر خان  ولد نصرالله خان ـ  منگر غزنی ـ  وکیل اهالی حکومتی کلان غزنی. ( ۷ 
)




 


امضا شاه پسند خان

امضا شاه پسند خان نشان میدهد که ایشان از نعمت سواد برخوردار بوده و دارایی خط قشنگ میباشد.

 

لویه جرگه ۱۳۲۰ خورشیدی برابر ۱۹۴۱ میلادی
 این جرگه مبنی بر بحث و مذاکره پیرامون سیاست بی طرفی افغانستان در جنگ جهانی دوم و حفظ روابط دوستانه با کلیه ملل دایر گردید.
 این جرگه ساعت ۲ بعد از ظهر روز چهارشنبه ۱۴ عقرب ۱۳۲۰ با شرکت یک هزار نفر نماینده انتخابی مردم، ۱۰۶ نفر نمایندگان شورای ملی و ۴۸ نفر اعضای مجلس اعیان ، هیئت وزرا، مامورین عالی رتبه ملکی تا درجه مدیر عمومی و صاحب منصبان ارشد عسکری تا درجه غند مشر، اعضای جمعیت العلما، و دارالعلوم ها در عمارت قصر سلام خانه با نطق افتتاحیه محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان افتتاح گردید. ریاست جلسه روز اول را شاه  به عهده داشت، روز های بعد تحت ریاست محمد هاشم خان صدراعظم ادامه یافت. 
۸ )

لویه جرگه ۱۳۳۴ خورشیدی برابر ۱۹۵۵ میلادی.
 داود خان در سال ۱۳۳۳ به حیث صدراعظم انتخاب شد، موضوع پشتونستان یکی از نقاط مهم سیاست دولت واقع شد. مناسبات افغانستان و پاکستان رو به تیرگی گرایید. دولت افغانستان به منظور راه حلی برای این مسئله و مشکلات اقتصادی و نظامی اقدام به احضار لویه جرگه مشورتی نمود.
 این مجلس بزرگ ملی بنا به درخواست و پیشنهاد سردار محمد داود صدر اعظم و منظوری پادشاه ( محمد ظاهرشاه) در شهر کابل اجماع نمود.جرگه ساعت دو و نیم بعد از ظهر ۲۲ عقرب ۱۳۳۴ با نطق محمد ظاهر شاه آغاز شد. اعضای جرگه به ۳۷۱ نفر می‌رسید، سه روز متوالی روی موضوع مطروحه بحث و مداقه بعمل آمد.  (  ۹ 
)

یادداشت: دوره نهم مجلس نمایندگان افغانستان در سال ۱۳۳۴ شمسی با حضور ۱۷۳ نماینده گشایش یافت و در سال ۱۳۳۶ شمسی این دوره مجلس به پایان رسید. برای اولین بار درین دوره آقای میر محمد یوسف خان ولد ملیک موسی خان از کورله ناور به عنوان نماینده ولسوالی ناور حضور داشته است و در دور دهم مجلس نمایندگان  که از سال ۱۳۳۶ شمسی شروع میشد، آقای رستم علی خان برادر گل محمد خان ولد بختیاری خان از  سبز آب  خوات به عنوان نماینده بوده اند. ( ۱۰ )

لوی جرگه ۱۳۴۳ خورشیدی  برابر ۱۹۶۴ میلادی.
 محمد ظاهر شاه؛ داکتر محمد یوسف صدراعظم را موظف نمود تا کمیسیون جهت تسویه قانون اساسی جدید که با ارزش های دموکراتیک بیشتر توافق داشته و ظاهرا مورد پسند مردم باشد انتخاب و توظیف نماید و نتیجه کارشان که عبارت از مسوده قانون اساسی کشور است به لوی جرگه تقدیم و مراحل قانونی خود را طی کند. کمیته مذکور که مرکب از اشخاص ذیل( سید شمس الدین مجروح، سید قاسم رشتیا، دکتر نجم الدین انصاری، محمد موسی شفیق ، دوکتور عبدالصمد حامد، میر محمد صدیق فرهنگ، و حمدالله ) بود. کار تسوید قانون اساسی جدید را به تاریخ ۷ حمل ۱۳۴۲ آغاز و بتاریخ پنجم اسد ۱۳۴۳ به پایه اکمال رسانید.
 مسوده قانون اساسی بعد از طی مراحل قانونی آماده تقویم لویه جرگه شد. اعضای لویه جرگه علاوه به اعضای شورای ملی از هر حوزه انتخاباتی یکنفر برای لویه جرگه انتخاب میشوند، رئیس و اعضای مجلس اعیان، صدر اعظم و وزرا، رئیس و اعضای محکمه تمیز، رئیس و اعضای کمیته مطالعه قانون اساسی و یکتعداد اشخاصی که حسب معمول توسط پادشاه معرفی می نماید، میباشد. لویه جرگه با اشتراک ۴۵۲ نفر بشرح ذیل:
 ۱ - ۱۷۶ نفر انتخابی.
 ۲- ۳۴ نفر انتصابی.
 ۳- ۱۷۶ نفر نمایندگان شورای ملی.
 ۴ - ۱۵ نفر اعضای مجلس اعیان.
 ۵ - ۱۴ نفر اعضای کابینه.
 ۶ - ۵ نفر اعضای محکمه عالی تمیز.
 ۷ - ۷ نفر اعضای کمیته مطالعه قانون اساسی.
 ۸ - ۲۵ نفر اعضای کمیسیون مشورتی قانون اساسی، به تاریخ ۱۸ سنبله در عمارت قصر سلام خانه شروع بکار کردند. جرگه در مدت ده روز جلسات پیهم بر تمام مواد
 مندرجه قانون اساسی افغانستان بحث و غور نموده و در نتیجه قانون اساسی را که شامل یازده فصل و یکصد و بیست و هشت ماده بود به تصویب رساندند.
 وکیلان شورای ملی حکومت اعلی غزنی:
 ۱ - غلام غوث ( سلیم عالمی) - مرکز غزنی.
 ۲ - رستم علی - ناور.
 ۳ - نور محمد - مقر.
 ۴ - غلام نقشبند ناشر - قره باغ.
 ۵ - حاجی سلطان محمد - جغتو.
 ۶ - قنبر علی - جاغوری.
 ۷ - امیر محمد - حکومت کلان  کتواز ‌
 ۸ - دریا - شرن.
 ۹ - محمد- واز خواه.
 ۱۰ - موس- اقوام کوچی.
 ۱۱ - کشمیر کوچیان کتواز.

وکیلان منتخب حکومت اعلی غزنی:
 ۱ - حاجی حفیظ الله - مرکز غزنی.
 ۲ - عبدالحمید - ولسوالی قره باغ.
 ۳ - علی خان کربلایی - جغتو.
 ۴ - عبد الجلال - اندر.
 ۵ - میر محمد یوسف ـ  ناور.

 محمد رمضان شریفی - جاغوری ( در دسته لیست ولایت بامیان آمده). ( ۱۱ )

لویه جرگه ۱۳۵۵ برابر ۱۹۷۶ میلادی
 در نخستین ماه های تاسیس نظام جمهوری کمیسیونی به منظور تدوین مسوده قانون اساسی افغانستان را که شامل دوازده فصل و یکصدو سی و یک ماده بود در ۲۹ حوت ۱۳۵۴ تکمیل و به کمیسیون بزرگتری به منظور مطالعه و بررسی تفویض گردید. در قسمتی از فرمان ریاست جمهوری چنین آمده است: به تاسی از این مفکوره و بعد از تحقق ثبات انقلاب، با توفیق خداوند با همکاری کمیسیونی که به این منظور تعین شده بود، مسوده قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان ترتیب و اینک حسب وعده به کمیسیون با صلاحیت تری که مرکب از بیست نفر عضو بوده و توسط شما که در راس قوه قضائیه دولت قرار دارید میسپارم.
 اعضای کمیسیون عبارتند از :
 ۱ - دکتر محمد حسن شرق - معاون صدارت.
 ۲ - سید عبد آلاله - وزیر مالیه.
 ۳ - دکتر عبدالمجید - وزیر عدلیه.
 ۴ - پوهاند دکتور عبدالرحیم نوین : وزیر اطلاعات و کلتور.
 ۵ - عزیزالله واصفی - وزیر زراعت.
 ۶ - پوهاند وفی الله سمیعی - معین معارف.
 ۷ - پوهاند غلام صدیق محبی - وزیر تحصیلات عالی.
 ۸ - برید جنرال شاهپور - جنرال.
 ۹ - برید جنرال - یحیی نوروز - جنرال.
 ۱۰ - محمد اکرم عبقری - قاضی.
 ۱۱ - محمد اسماعیل قاسمیار - قاضی.
 ۱۲ - پوهندوی داکتر ضامن علی - داکتر طب.
 ۱۳ - یار محمد دلیلی - قاضی.
 ۱۴ - پوهنمل دکتور سید مخدوم رهین - استاد پوهنتون.
 ۱۵ - پوهنمل دکتور بشیر وهابزاده - استاد پوهنتون.
 ۱۶ - پوهنمل عالیه حفیظ - استاد پوهنتون.
 ۱۷ - پوهنمل فاطمه کیفی - استاد پوهنتون.
 ۱۸ - دکتر محمد اعظم وهاب زاده - حقوقدان.
 ۱۹ - دکتر محمد آصف سهیل - رئیس استخبارات جمهوریت.
 ۲۰ - سید ناصر - سادات.
 کمیسیون بررسی و مطالعه قانون اساسی کار خود را بعد از مدت چهار ماه تکمیل و قانون مذکور را آماده تقدیم به لویه جرگه یا مجلس کبیر مشورتی گردید.
 به این منظور یعنی تشکیل لویه جرگه فرمان مقام ریاست جمهوری صادر گردید.
 ترکیب لویه جرگه:
 ۱ - انتخاب نمایندگان ملت مطابق تعامل لویه جرگه های سابق به منظور اشتراک در اولین لویه جرگه دولت جمهوری افغانستان از تاریخ ۱۹ جدی آغاز و به تاریخ ۳۰ جدی ۱۳۵۵ خاتمه می یابد.

۲ - از مرکز کابل سه نفر نماینده به منظور اشتراک در لویه جرگه از طرف مردم انتخاب می گردند.
 از مراکز ولایات قندهار، هرات، بلخ، ننگرهار، پکتیا، کندز و غزنی دو دو نفر و از سایر مراکز ولایات یک یک نفر بحیث نمایندگان لویه جرگه از طرف مردم انتخاب میشوند، همچنان از لوی ولسوالی ها و ولسوالی ها یک یک نفر نماینده بغرض اشتراک در لویه جرگه از طرف مردم انتخاب میشوند.
 ۳ - لویه جرگه دولت جمهوری افغانستان از ارگان آتی متشکل می باشد.
 الف - نمایندگان انتخابی ملت.
 ب - اعضای حکومت و کمیته مرکزی.
 ج - رئیس و اعضای شورای عالی قضا.
 د - رئیس و اعضای کمیته تدقیق و غور بر مسوده قانون اساسی.
 ه - صاحب منصبان که به فرمان مقام ریاست دولت جمهوری از اردو تعیین میگردند.
 و - اشخاصی که از مقام ریاست دولت جمهوری توسط فرمان به صفت اعضای لویه جرگه تعیین میگردند‌‌.


 این جرگه بزرگ‌ ملی روز دهم دلو ۱۳۵۵ در تالار کنفرانس های صحت عامه واقع انصاری وات کابل در حالی که ۲۲۲ نفر نمایندگان انتخابی مردم و ۱۳۰ نفر نمایندگان انتصابی بشمول هیئت کابینه و اعضای محکمه عالی تمیز اشتراک نموده بودند با بیانیه افتتاحیه محمد داود رئیس جمهوری افتتاح شد. در همین جلسه عزیزالله واصفی به عنوان رئیس جلسه انتخاب و تعین شد.
 قانون اساسی جدید دولت جمهوری افغانستان که مسوده آن شامل ۱۳ فصل و ۱۳۱ ماده بود، مورد بررسی قرار و با ازدیاد پنج ماده و یک مقدمه بشکل کل از جانب وکلای لویه جرگه تصویب گردید. همین لویه جرگه بایست اولین رئیس جمهور افغانستان را برای مدت شش سال انتخاب می نمود. محمد داود توسط همین لویه جرگه برای مدت شش سال به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. رئیس جمهور منتخب مراسم تحلیف را در حضور نمایندگان ملت به جا آوردند. روز بیست و ششم دلو ۱۳۵۵ لویه جرگه ختم گردید.


اسامی نمایندگان انتخابی ولایت غزنی:

۱ - حاجی حبیب‌الله ولد شیرمحمد - وکیل منتخب - مرکز غزنی.
 ۲ - عبدالله شمیم - جمعه گل - وکیل منتخب - مرکز غزنی.
 ۳ - سید جعفر - سید جیلانی - وکیل منتخب - ولسوالی اندر.
 ۴ - غلام علی عبدی - جمعه خان - وکیل منتخب ـ  ولسوالی ناهور.
 ۵ - شجاع محمد - حاجی سلطان محمد - وکیل منتخب - ولسوالی جغتو.
 ۶ - اختر محمد - شیرجان - وکیل منتخب - قره باغ.
 ۷ - غلام علی- محب علی - وکیل منتخب ـ ولسوالی جاغوری.
 ۸ - نیاز محمد - گل محمد - وکیل منتخب ـ  مرکز لوی ولسوالی کتواز.
 ۹ - محمد خان - ختک - وکیل منتخب ـ  ولسوالی واز خواه.
 ۱۰ - محمد رفیق - حاجی نظر محمد - وکیل منتخب ـ ولسوالی شرن.
 ۱۱ - حاجی محمد سرور - میرگل - نماینده کوچیان مرکز کتواز.
 ۱۲ - بخت پور - شیرعلی - نماینده مرکز.
 ۱۳ - فضل احمد - حاجی حبیب الله - وکیل منتخب ـ ولسوالی مقر.
 ۱۴ - عبدالسلام - حبیب الله - وکیل منتخب ـ ولسوالی ناوه.
 ۱۵ - محمد جعفر - محمد باقر -  وکیل منتخب ـ ولسوالی مالستان. ( ۱۲
)



غلام علی عبدی فرزند  جمعه خان

لويه جرگه 1364 خورشیدی ۱۹۸۵ میلادی ـ کابل

پس از روی کار آمدن حزب دموکراتيک خلق افغانستان در سال 1357 (1978) جرگه بزرگی در تابستان 1364  در تالار بزرگ پولی تخنیک کابل برای سه روز برگزار شد و 1796 نفر در آن شرکت داشتند.

رياست جرگه را عبدالرحيم هاتف و نیابت آن را دکتر عبدالواحد سرابی به عهده داشتند. منظور آن جلب حمايت مردم بود و موضوعات شامل آن را مسأله صلح و سیاست های خارجی و داخلی دولت افغانستان تشکيل می داد .

لويه جرگه 1364 خورشیدی ۱۹۸۵ میلادی ـ کابل

پس از روی کار آمدن حزب دموکراتيک خلق افغانستان در سال 1357 (1978) جرگه بزرگی در تابستان 1364  در تالار بزرگ پولی تخنیک کابل برای سه روز برگزار شد و 1796 نفر در آن شرکت داشتند.

رياست جرگه را عبدالرحيم هاتف و نیابت آن را دکتر عبدالواحد سرابی به عهده داشتند. منظور آن جلب حمايت مردم بود و موضوعات شامل آن را مسأله صلح و سیاست های خارجی و داخلی دولت افغانستان تشکيل می داد .

لويه جرگه ۱۳۶۶ خورشیدی ۱۹۸۷ میلادی ـ کابل

دومين جرگه در دوره حاکمیت حزب دموکراتيک خلق بود و باز در تالار پولی تخنیک کابل برای دو روز در تابستان 1366 برگزار شد که عبدالرحيم هاتف رياست آن را به عهده داشت. پيامد اين جرگه قانون اساسی جديد بود که در آن اسلام به عنوان دين مردم افغانستان مطرح شده برای فرقه های مذهبی آزادی قانونی داده شد.  بر اساس اين قانون اساسی دکتر نجیب توسط جرگه به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد .

لازم به یادآوری است که دو جرگه بزرگ قومی ديگر، يکی در تابستان 1365 به نام جرگه قبايل پشتون و دیگری به نام جرگه سراسری مردم هزاره در تابستان 1366 نيز در کابل برگزار شد .

لويه جرگه ۱۳۶۸ خورشیدی 1989 میلادی ـ  کابل:

آخرين لويه جرگه در دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق در بهار 1368 با فراخوان دکتر نجيب الله رئيس جمهور وقت  برای سه روز برگزار شد. اين جرگه 732 نفر عضو داشت و موضوع آن را آشتی ملی، مصالحه با مجاهدين و حل سياسی مسأله افغانستان تشکيل می داد.

 

 شورای اهل حل و عقد ۱۳۷۱ خورشیدی:

بتاریخ ۴ / ۲ / ۱۳۷۱ خورشیدی  برابر با ۲۴ / ۴ / ۱۹۹۲ میلادی،  رهبران مجاهدین در پشاور بعد از چند روز جر بالای طرحی موافقت کردند که: جناب حضرت صبغت الله مجددی برای دو ماه بحیث ممثل رهبری دولت مجاهدین قدرت را در دست گیرد و بعد از سپری شدن این مدت استاد برهان الدین ربانی به مدت چهار ماه ماه در راس اداره کشور قرار گیرد. انجنیر حکمتیار به حیث صدر اعظم این دولت ایفاء وظیفه نماید. به اساس این فیصله با وجود مخالفت های حکمتیار بعد از این توافق و راه اندازی جنگ در کابل، حضرت صبغت الله مجددی به تاریخ ۸ ثور ۱۳۷۱ خورشیدی  برابر با ۲۸ / ۴ /  ۱۹۹۲ میلادی به کابل آمد و در همین روز در تالار وزارت امور خارجه طی مراسم انتقال قدرت،  قدرت را از فضل حق خالقیار صدراعظم دوران حکومت نجیب الله تحویل گرفت.

به اساس فیصله رهبران جهادی در پشاور پس از دورۀ محترم حضرت صبغت الله مجددی، ( ممثل ریاست دولت )، به تاریخ ۷ سرطان ۱۳۷۱ خورشیدی برابر با ۲۸ / ۶ / ۱۹۹۲ میلادی توسط شورای قیادی  قدرت به محترم استاد برهان الدین ربانی تفویض شد. در نهم عقرب ۱۳۷۱ خورشیدی برابر با  ۳۱ / ۱۰ ۱۹۹۲ دوره حکومت چهارماهه استاد ربانی خاتمه یافت.  استاد ربانی تصمیم به برگزاری مجلسی تحت عنوان " شورای اهل حل وعقد" گرفت  تا به اساس آن یک رهبری مشروع مبتنی بر ارادۀ مردم زمام امور کشور را به دست گیرد.

کمیسیونی که به منظور انتخاب اعضای شورای" اهل حل و عقد" از سوی احزاب تشکیل گردیده بود، به عهدۀ آقای سید نورالله عماد قرار داشت. کمیسیون تصویب کرد که انتخابات براساس جمعیت صورت بگیرد و از هر سی هزار نفر دو نماینده انتخاب گردد تا بدین ترتیب مجموعاً دو هزار نماینده در آن شوری، شرکت ورزند. در طرزالعمل متذکره قید شده بود که هرگاه منطقه ای بیش از سی هزار نفر جمعیت داشته باشد، برای هر ۱۸ هزار نفر آن یک کرسی اضافی در نظر گرفته شود..

این شورا متشکل از 1335 نفر اعضاء بود، به تاریخ نهم جدی سال 1371 برابر با سی دسامبر 1992) در تالار وزارت داخله کشور برگزار گردید. جر و بحث های دامنه دار، پیرامون گزینش رئیس جمهور از نهم جدی الی تاریخ دهم جدی سال 1371 ادامه یافت.

تعدادی از حاضرین مجلس با کاندیدا شدن استاد برهان الدین ربانی اعتراض و مخالفت داشتند که نباید استاد به ریاست جمهوری انتخاب شوند. سرانجام بعد از رای گیری سری که همه اعضای مجلس مستقیماً در آن اشراف داشتند بعد از شمارش آرای ریخته شده در صندوق ها اعلان گردید که رای موافق 916 و رای مخالف 59 و آرای ممتنع 360 می باشد. استاد ربانی به حیث رئیس دولت اسلامی افغانستان انتخاب گردیدند.

حزب وحدت اسلامی افغانستان به رهبری شهید مزاری،  شورای اهل حل و عقد را تحریم نموده بودند. حرکت اسلامی افغانستان و بخشی از شورای انقلابی اتفاق اسلامی که با حزب وحدت نه پیوسته بودند، در شورای اهل حل و عقد به نمایندگی از هزاره ها شرکت کرده بودند.

جنرال علی اکبر قاسمی اسامی شرکت کنندگان درین جر گه را که به نمایندگی از ولسوالی ناور شرکت کرده بودند چنین معرفی می نماید: [ قاضی صاحب شاه از علودانی، ارباب محمدانور از مزید برجگی، سید عبدالحمید از کاریزک خوات، عبدالرئوف خان بچه ملیک حسین از جسکه به عنوان نمایندگان ولسوالی ناور در شورای اهل حل و عقد که توسط استاد ربانی برگزار شده بود، شرکت داشتند. ]

شهید قاضی صاحب شاه در یادداشت های خود درین باره چننین می نویسد: [ در اواخر سال ۱۳۷۱ شورای اهل حل وعقد که جایگزین لویه جرگه بود از طرف دولت استاد ربانی اعلان گردید. هیئت ها جهت تشکیل و هماهنگی مردم غرض تعین نماینده و یا وکیل در شورا، انتخاب و اعزام گردید. در شهر و ولسوالی های غزنی و تمام ولایات کشور نماینده ها تعیین شد.  ولسوالی ها بر اساس نفوس مشخص شد. یعنی تعداد نماینده ها بر مبنایی نفوس از هر ولسوالی انتخاب میشد، ولسوالی ناور به چهار ولسوالی تقسیم گردید: علاوالدین یا علودانی، خوات دو ولسوالی ، جرغی و برجگی. خلاصه وکلا تعین شد و در آخرین لحظه حزب وحدت اسلامی شورای اهل حل وعقد را تحریم کرد. حرکت اسلامی و بخشی از شورای اتفاق که به حزب وحدت اسلامی نه پیوسته بودند، اشتراک کردند. در مجموع وکیل های ولایات در جلسه ای شورا حضور پیدا کرده و اشتراک کردند‌. بتاریخ هشتم جدی ۱۳۷۱ جلسات شورای اهل حل وعقد دایر گردید و به تاریخ دهم جدی ۱۳۷۱ صندوق در تالار وزارت داخله برای رای صندوق گذاشته شد. استاد برهان الدین ربانی کدام رقیب نداشت و یکه تاز میدان بود و به عنوان رئیس جمهور تعین و انتخاب شد.
 وکلای ولسوالی ناور که در شورای اهل حل و عقد شرکت کرده بودند:
 ۱- قاضی صاحب شاه از علاوالدین.
 ۲- سید عبدالحمید از کاریزک خوات‌
 ۳- ملا..... از پایین دامن ناور‌. ( شیخ سرور شجاعی)
 ۴ - ارباب محمد انور از برجگی.
 ۵ - خزانه دار از جرغی.





در ۸ ثور سال ۱۳۷۱ مجاهدین پیروز و زمام امور را بدست گرفته. خودم ق در شورای اهل و حل و عقد که توسط استاد ربانی دایر شده بود به نمایندگی از ولسوالی ناور شرکت کردم. در باره حقوق سیاسی،  اداری و مذهبی هزاره موضوع به جلسه کشانده شد، حقوق سیاسی و اداری به اساس خواست مردم هزاره که بر مبنای نفوس بود، از تصویب گذشت. درباره مذهب موضوع جنجالی شد، حدود یک ساعت جلسه در تالار وزارت داخله به تشنج کشانده شد، حتی زد و خورده‌ های فیزیکی از قبیل مشت و لگد هم رخ داد. زیرا وکلای پشتو زبان اصرار می ورزیدند که رسمیت مذهب شیعه را نمی پذیرند. اما در مقابل وکلای هزاره، تعدادی فارسی زبانها و ازبیک ها پافشاری داشتند که هزاره ها یکی از اقوام بزرگ در کشور اند، چگونه از حقوق مذهبی شان چشم پوشی نماییم. در زمان درگیری وکلا، نیروهای نظامی مداخله کردند و تالار وزارت داخله نظامی اعلام شد. خلاصه تشنج در شورا را همه در صفحه تلویزیون ها مشاهده کردند. این تشنج با حضورداشت استاد ربانی، سیاف، سید نورالله عماد، احمدشاه مسعود و وزرا به وقوع پیوست. سید نورالله در بلندگو به سید هادی صدا کرد که مردم خود را بگویید که آرام باشند، ما در جواب شان شعار میدادیم: مرگ بر کسانی که از حقوق مردم خود چشم پوشی میکنند، رسمی بودن مذهب ما حق مسلم ماست تا دولت این حق را به رسمیت نشناسد، ما آن حکومت را قبول نداریم.  خلاصه یک انسان معقول و لایق بلندگو را بدست گرفت و گفت: وکلای محترم شما آرام آرام آرام آرام شوید. این شخص مسئول دفتر قلم مخصوص رئیس جمهور بود گفت: برادران پشتون اگر شما از جیب خود چیزی برای مردم هزاره که شیعه مذهب است می دهید، لطفا جیب تان را محکم بسته کنید و برای هیچکس چیزی ندهید و مردم از شما چیزی طلبکار نمی‌باشد. اگر هزاره موجودیت دارد و تابع  این خاک است در راه نگهداری و آزادسازی این خاک هزاران نفر شهید دارد که ما و شما شاهد هستیم، مسجدها دارد، تکایا و منبر ها دارد، مراسم مذهبی خویش را مطابق دستور مذهب خویش انجام میدهد، در روز های محرم عزاداری می کند، همه ای ما و شما شاهد هستیم، این خودش رسمیت است، باز هم درباره رسمیت مذهب خود حق مسلم شان است، که از دولت جواب قناعت بخش بشنود، شما برادران اهل سنت از حق مسلم مردم چشم پوشی نکنید. [ روی] موضوعات دیگری که حل می شد و از وکیل ها رای میگرفت. [ این موضوع]  باقی ماند که در مجلس سینا که در آینده تعیین می شود، حل و فصل شود ختم جلسه خاتمه اعلان می‌شود. ]


لویه جرگه های دوره جمهوریت

 ۱ - لویه جرگه اضطراری  ۱۳۸۱

 موضوع :  انتخاب رئیس دولت انتقالی.

اين لويه جرگه به تاریخ 21 ماه جوزای سال 1381 هجری شمسی مطابق به 11 ماه جون 2002 میلادی در خیمه لویه جرگه در کابل برگزار گردید و با سخنرانی محمد ظاهر شاه پادشاه سابق افتتاح شد.

محمد اسماعيل قاسميار با گرفتن (889 رای از 1501 رای  بحيث رئيس جلسات لويه جرگه اضطراری انتخاب گردیدند. داکتر سیما سمر با گرفتن (411 ) رای به حيث معاون جلسات لويه جرگه اضطراری انتخاب گرديد ند. محمد اعظم دادفر،  با گرفتن (257 ) رای در انتخابات برنده مقام معاونت رياست لوی جرگه اضطراری گرديدند.

در پست های منشی پوهنمل محمد اسماعيل يون با گرفتن ( 258) رای به حيت منشی جلسات لويه جرگه اضطراری انتخاب گرديدند. همچنان برادر محترم ما سيد نعيم ( مجروح) با گرفتن (209 ) رای به حيت منشی مجلس انتخاب گردیدند.

انتخابات رياست دولت انتقالی طی پروسه آزاد وسری مستقيم و خيلي ها هم دموکراتيک انجام يافت از جمله کسانی که رای دادند 1575 نفر از اعضای محترم لويه جرگه در اين انتخابات و رای گيری اشتراک داشتند . که از جمله 1575 رای داده شده تعداد آرای مير محمد محفوظ ندايی 89 رای از محترم حامد کرزی 1295 رای، آرا خانم مسعوده جلال 171 رای. کساني که حاضر نبودن در رای دهی 83 6 نفر و رای به خاطر تخلف از مقررات رای دهی باطل 6 رای ديگر ورق رای سفيد بود. به اين اساس برنده این انتخابات جلالتماب حامد کرزی رئیس منتخب دولت در دوره انتقالی است.

وکیل عبدالکریم فرزند میرزا عبدالله از شغنه به عنوان نماینده و وکیل مردم علودانی در جمع وکلای ولسوالی ناور، در لویه جرگه اضطراری که در ماه جوزای ۱۳۸۱ شمسی بر اساس فیصله جلسه بن، تحت مدیریت سازمان ملل برگزار گردیده بود، شرکت داشت



 
۲ - لویه جرگه قانون اساسی ماه قوس ۱۳۸۲ موضوع تصویب قانون اساسی.

لویه جرگه قانون اساسی با حضور ۵۰۰ نفر نماینده که ۴۵۰ نفر آن انتخابی و ۵۰ نفر شان انتصابی که توسط رئیس دولت انتقالی منصوب می‌شود. در تاریخ ۲۲ قوس الی ۱۴ جدی ۱۳۸۲ تحت ریاست صبقت الله مجددی

پس از تشکیل دولت انتقالی در جوزای ۱۳۸۱ خورشیدی طبق موافقتنامه بن طی فرمانی از سوی حامد کرزی رئیس دولت انتقالی افغانستان یک هیئت ۹ نفره به ریاست آقای شهرانی در ۱۳ میزان ۱۳۸۱ خورشیدی تشکیل شد. تدوین قانون اساسی توسط هیئت موظف شروع شد. قانون اساسی جدید توسط لویه جرگه تاریخی ۲۲ قوس الی ۱۴ جدی ۱۳۸۲ خورشیدی منعقده شهر کابل در ۱۲ فصل و ۱۶۲ ماده به اتفاق آرا تصویب شد. به تاریخ ۶ دلو ۱۳۸۲ خورشیدی از طرف حامد کرزی رئیس دولت انتقالی اسلامی افغانستان توشیح و انفاذ آن اعلام گردید.

 ۳ - جرگه مشورتی صلح در سال ۱۳۸۹

که نتیجه این جرگه مصالحه حکومت کرزی با طرف مقابل تایید شد و شورای عالی صلح ایجاد شد و بعدا کرزی خان شماری زیادی زندانیان طرف مقابل را رها ساخت.
 ۴ - جرگه مشورتی برای انعقاد پیمان استراتیژیک با امریکا در زمان کرزی.

 ۵ - لویه جرگه مشورتی تعیین نقشه راه صلح در ثور ۱۳۹۸ ،نتیجه آزادسازی ۸۸۷ زندان طرف مقابل در دوره اشرف غنی.
 ۶ - لویه جرگه برای آزاد سازی ۴۰۰ نفر زندانیان خطرناک طرف مقابل در تاریخ ۱۷ اسد ۱۳۹۹ ، نتیجه آزادی شان تایید شد.

بعد‌ از لویه جرگه اضطراری سال ۱۳۸۱ براساس ماده یکصد دهم قانون اساسی که ترکیب لویه جرگه را مشخص کرده بود، از علودانی کسی اشتراک نداشت زیرا از مردم  علودانی عضو شورای ملی، وزیر و رئیس شورای ولایتی در زمان دایر شدن لویه جرگه های دوران جمهوریت نبود.

[ در قانون اساسی سال ۱۳۸۱ در ماده یکصد و دهم اعضای تشکیل دهنده لویه جرگه را چنین مشخص میکند:
 لویه جرگه عالی ترین مظهر اراده مردم افغانستان میباشد.
 لویه جرگه متشکل است از:
 ۱ - اعضای شورای ملی.
 ۲ - روسای شورا های ولایات و ولسوالیها.
 وزرا، رئیس و اعضای ستره محکمه، و لوی سارنوال می توانند در جلسات لویه جرگه بدون حق رای اشتراک ورزند. ]

پاورقی:

( ۱ ـ ۹):  کتاب تاریخ جرگه های ملی در افغانستان. مولف عبدالله مهربان، عضو آکادمی علوم افغانستان منتشره جبهه ملی پدر وطن جمهوری دموکراتیک افغانستان، دلو ۱۳۶۱. تاریخ جرگه های ملی در افغانستان، در سال 1361 در اكادمي علوم افغانستان، از سوی عبدالله مهربان )1361(، عضو آن آكادمي منتشر شــد.

۲ ـ  صفحه ۷۸۴ تاریخ نامه هرات. تالیف: سیف بن محمد بن یعقوب الهروی. تصحیح: غلام رضا طباطبایی مجد. چاپ اول ۱۳۸۳. انتشارات اساطیر.

۱۰ ـ  ( صفحه ۴۵۸ و ۴۵۹ کتاب یادداشت های درباره سرزمین و رجال هزاره جات ـ نویسنده مرحوم استاد حسین نایل. ناشر مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان ـ چاپ اول بهار ۱۳۷۹).

( ۱۱ ـ ۱۲) ـ کتاب تاریخ جرگه های ملی در افغانستان. مولف عبدالله مهربان، عضو آکادمی علوم افغانستان

●      فرهنگ و کلتور

●       زبان و لهجه

●       هنر

●       شغل و پیشه

●       پیداوار زراعتی

●       گیاهان

●       پرنده ها

●       مراسم

●       سرگرمی و بازی‌ها

رویدادهای تاریخی علودانی

نقش علودانی ها در تحولات کشور

 تشکیلاتی اداری علودانی درگذر تاریخ

نقش و حضور علودانی ها در لویه جرگه‌ها

مطالب فوق  به‌زودی نشر می‌شود